آن که شاهنامه را متنی برآمده از سنّتِ کهنِ روایی با کشش و توانشِ شگرفِ خواندهشدن و شنیدهشدن میبیند، هرگاه که دست دهد، خواه در روز بزرگداشت فردوسی خواه در روزان و شبانِ دیگر سال، دل به متن میدهد و میگذارد روایت با شخصیتها و نقشمایهها و مضمونها و معناهای متعددش نهفقط در ذهنِ او مَسکن گُزیند که دستمایهٔ تمثیلات و استعارات و کنایات و تشبیهاتی شود که بهواسطهٔ آنها جهان را به فهم خود درمیآورد. و از این راه، با زبان و معنی و تخیّلی که سدهها دستبهدست گشته همدست میشود و از این راه، با فردوسی همدستی میکند و در خویشکاری او به قدرِ خود مشارکت میجوید و به سهم خود سهیم میشود.
آنکس که مخاطب تجلیل از مقام والای فردوسی است و پای گفتونوشتهای تجلیلآمیزِ انگیزشی مینشیند، «بلاغت» نصیب میبرد.
آنکس که مخاطب تحلیل و تحقیق و افزودنبر دانستههایش دربارهٔ شاهنامه و فردوسی است، «فرهیختگی و دانش» نصیب میبرد.
آن کس که مخاطب روایت است و دل به داستانها میدهد، گذشته از لذت، «فرهنگ و بینش» نصیب میبرد.
اما این بدان معناست که نمیتوان به هرسهٔ این کارها پرداخت یا مخاطب هر سهشان بود؟ البته که میتوان. اما آنچه اغلب دیده شده این است که اولی و دومی جای کنش و عملِ اصلی را ـ که همانا خواندن و شنیدن خود متن است ـ گرفتهاند؛ چون ما در «زمانهٔ دربارهها» زندگی میکنیم، در زمانهای که دانستن «دربارهٔ» چیزها، از تجربه و دریافتِ خودِ آنها برتر است. و بهسربردن در بطنِ متن و غوطهخوردن در آن و جذب اجزاء و عناصرِ آن ارج و قدری ندارد؛ چون دستاوردِ ملموس و معیّنی را به چشم نمیکشد؛ زیراکه وجهِ رواییِ فرهنگ همچون خودِ فرهنگ است که نه خصلتِ نمایشی دارد و نه خاصیتِ فضلفروشی و نه خویوخیمِ مجادله و میدانداری، آرامآرام فرادست میآید و بیغوغا و صدا و ادعا تهنشین میشود. فرهنگ همچون فرهیختگی نیست که با نمایشِ دانستهها و کاربردِ اصطلاحات و بیان دیدگاهها و نظریهها و جدل و مجادله وجودِ خود را به سمع و نظر برساند و در قالب کلمات قابل عرضه و ارائه باشد.
پس شاید نیکو باشد که در روز بزرگداشت فردوسی به آنچه اصل است، اما به اقتضاء «زمانهٔ دربارهها» مورد غفلت قرار میگیرد، توجه کنیم و خلاف جهتِ روزبازار، به حد فرصت و استطاعت از چند بیت تا یک داستان شاهنامه را بخوانیم یا بشنویم و بشنوانیم.
آن که شاهنامه را متنی برآمده از سنّتِ کهنِ روایی با کشش و توانشِ شگرفِ خواندهشدن و شنیدهشدن میبیند، هرگاه که دست دهد، خواه در روز بزرگداشت فردوسی خواه در روزان و شبانِ دیگر سال، دل به متن میدهد و میگذارد روایت با شخصیتها و نقشمایهها و مضمونها و معناهای متعددش نهفقط در ذهنِ او مَسکن گُزیند که دستمایهٔ تمثیلات و استعارات و کنایات و تشبیهاتی شود که بهواسطهٔ آنها جهان را به فهم خود درمیآورد. و از این راه، با زبان و معنی و تخیّلی که سدهها دستبهدست گشته همدست میشود و از این راه، با فردوسی همدستی میکند و در خویشکاری او به قدرِ خود مشارکت میجوید و به سهم خود سهیم میشود.
آنکس که مخاطب تجلیل از مقام والای فردوسی است و پای گفتونوشتهای تجلیلآمیزِ انگیزشی مینشیند، «بلاغت» نصیب میبرد.
آنکس که مخاطب تحلیل و تحقیق و افزودنبر دانستههایش دربارهٔ شاهنامه و فردوسی است، «فرهیختگی و دانش» نصیب میبرد.
آن کس که مخاطب روایت است و دل به داستانها میدهد، گذشته از لذت، «فرهنگ و بینش» نصیب میبرد.
اما این بدان معناست که نمیتوان به هرسهٔ این کارها پرداخت یا مخاطب هر سهشان بود؟ البته که میتوان. اما آنچه اغلب دیده شده این است که اولی و دومی جای کنش و عملِ اصلی را ـ که همانا خواندن و شنیدن خود متن است ـ گرفتهاند؛ چون ما در «زمانهٔ دربارهها» زندگی میکنیم، در زمانهای که دانستن «دربارهٔ» چیزها، از تجربه و دریافتِ خودِ آنها برتر است. و بهسربردن در بطنِ متن و غوطهخوردن در آن و جذب اجزاء و عناصرِ آن ارج و قدری ندارد؛ چون دستاوردِ ملموس و معیّنی را به چشم نمیکشد؛ زیراکه وجهِ رواییِ فرهنگ همچون خودِ فرهنگ است که نه خصلتِ نمایشی دارد و نه خاصیتِ فضلفروشی و نه خویوخیمِ مجادله و میدانداری، آرامآرام فرادست میآید و بیغوغا و صدا و ادعا تهنشین میشود. فرهنگ همچون فرهیختگی نیست که با نمایشِ دانستهها و کاربردِ اصطلاحات و بیان دیدگاهها و نظریهها و جدل و مجادله وجودِ خود را به سمع و نظر برساند و در قالب کلمات قابل عرضه و ارائه باشد.
پس شاید نیکو باشد که در روز بزرگداشت فردوسی به آنچه اصل است، اما به اقتضاء «زمانهٔ دربارهها» مورد غفلت قرار میگیرد، توجه کنیم و خلاف جهتِ روزبازار، به حد فرصت و استطاعت از چند بیت تا یک داستان شاهنامه را بخوانیم یا بشنویم و بشنوانیم.
I have no inside knowledge of a potential stock listing of the popular anti-Whatsapp messaging app, Telegram. But I know this much, judging by most people I talk to, especially crypto investors, if Telegram ever went public, people would gobble it up. I know I would. I’m waiting for it. So is Sergei Sergienko, who claims he owns $800,000 of Telegram’s pre-initial coin offering (ICO) tokens. “If Telegram does a SPAC IPO, there would be demand for this issue. It would probably outstrip the interest we saw during the ICO. Why? Because as of right now Telegram looks like a liberal application that can accept anyone - right after WhatsApp and others have turn on the censorship,” he says.
Export WhatsApp stickers to Telegram on Android
From the Files app, scroll down to Internal storage, and tap on WhatsApp. Once you’re there, go to Media and then WhatsApp Stickers. Don’t be surprised if you find a large number of files in that folder—it holds your personal collection of stickers and every one you’ve ever received. Even the bad ones.Tap the three dots in the top right corner of your screen to Select all. If you want to trim the fat and grab only the best of the best, this is the perfect time to do so: choose the ones you want to export by long-pressing one file to activate selection mode, and then tapping on the rest. Once you’re done, hit the Share button (that “less than”-like symbol at the top of your screen). If you have a big collection—more than 500 stickers, for example—it’s possible that nothing will happen when you tap the Share button. Be patient—your phone’s just struggling with a heavy load.On the menu that pops from the bottom of the screen, choose Telegram, and then select the chat named Saved messages. This is a chat only you can see, and it will serve as your sticker bank. Unlike WhatsApp, Telegram doesn’t store your favorite stickers in a quick-access reservoir right beside the typing field, but you’ll be able to snatch them out of your Saved messages chat and forward them to any of your Telegram contacts. This also means you won’t have a quick way to save incoming stickers like you did on WhatsApp, so you’ll have to forward them from one chat to the other.